غم من تنها شکست یک اعتماد آهنیست که بر سرم خراب شده است و من تنها باید لبخند
بزنم که او از من نرنجد
www.13731121.loxblog.com
www.aryamahdi_net.loxblog.com
خيلي از يخ كردن هاي ما از سرما نيست!
لحن بعضيها ، زمستونيه
www.13731121.loxblog.com
www.aryamahdi_net.loxblog.com
واگذاری اینترنت پر سرعت از 128 کیلوبیت بر ثانیه تا سرعت 2048 کیلو بیت بر ثانیه می باشد
* توجه *
* این فرصت طلایی رو از دست ندین *
فروش فوری بن های 300/000 ریالی اینترنت پر سرعت شرکت انتقال داده های آسیا تک با نصب و راه اندازی رایگان
با خرید هر یک از این بن ها شما از تخفیف 100/000 ریالی بن های ما که هر یک به ارزش 300/000 ریال می باشند + هزینه نصب و راه اندازی رایگان بهره مند میشوید
برای خرید این بن ها با شماره تلفن همراه مدیریت 09361011077تماس حاصل فرمائید
فروش این بن ها صرفاً فقط جهت واگذاری اینترنت پر سرعت می باشد
تعرفه های خدمات اینترنت پر سرعت رو می تونید تو وبسایت اصلی شرکت انتقال داده های آسیا تک مشاهده کنید _ website:www.asiatech.ir
واگذاری اینترنت پر سرعت از 128 کیلوبیت بر ثانیه تا سرعت 2048 کیلو بیت بر ثانیه می باشد
www.aryamahdi_net.loxblog.com
هر که او بیدار تر ، پر دردتر
هر که او هشیار تر ، رخ زرد تر
www.aryamahdi_net.loxblog.comدر شهری که خورشید را به قیمت شمعی نمی خرند پروانه شدن یعنی تباهی !
کاش واژه حقیقت آنقدر بر زبان ها صمیمی بود که برای گفتن دوستت
دارم، نیاز به قسم خوردن نبود!
عاشقونه دوسش دارم اما باورم نداره
I love my EYES when u look into them
I love my NAME when u say it
I love my HEART when u love it
I love my LIFE when u are in it.
چشم هامو وقتی تو بهشون نگاه میکنی دوست دارم،
اسممو وقتی دوست دارم که تو صداش میکنی،
قلبمو وقتی دوست دارم که تو دوسش داشته باشی،
زندگیم رو وقتی دوست دارم که تو توش هستی
www.aryamahdi_net.loxblog.com
www.aryamahdi_net.loxblog.com
زن غضنفربه شوهرش میگه بروجبهه هرکس میره کولرمیدن
غضنفرمیره شهید میشه شب میاد خواب زنش میگه خیالت راحت شد !
خنک شدی
حیف نون تو جبهه محاصره ميشه تفنگشو ميندازه زمين
ميگه من ديگه بازي نمي كنم!
پدر به دخترش میگه:دخترم میخوای شوهر کنی یا درس بخونی؟
دختر: بابا درسم بخونم حتما مردود میشم
www.aryamahdi_net.loxblog.com“همونجاهاست” چیست ؟ سر راست ترین آدرسِ مامان ها ، وقتی چیزیو پیدا
نمیکنی !
حیف نون تو جبهه محاصره ميشه تفنگشو ميندازه زمين ميگه من ديگه بازي
نمي كنم
لب آدم هیچ وقت تبخال نمیزنه مگه این که ۲۴ ساعت بعدش
عروسی یا مهمونی دعوت باشی…!
شب عروسیه، آخره شبه ، خیلی سر و صدا هست. میگن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض کنه هر چی منتظر شدن برنگشته، در را هم قفل کرده. داماد سروسیمه پشت در راه میره داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه می شه. مامان بابای دختره پشت در داد میزنند: مریم ، دخترم ، در را باز کن. مریم جان سالمی ؟؟؟ آخرش داماد طاقت نمیاره با هر مصیبتی شده در رو می شکنه میرند تو.مریم ناز مامان بابا مثل یه عروسک زیبا کف اتاق خوابیده. لباس قشنگ عروسیش با خون یکی شده ، ولی رو لباش لبخنده! همه مات و مبهوت دارند به این صحنه نگاه می کنند. کنار دست مریم یه کاغذ هست، یه کاغذی که با خون یکی شده. بابای مریم میره جلو هنوزم چیزی را که میبینه باور نمی کنه، با دستایی لرزان کاغذ را بر میداره، بازش می کنه و می خونه : سلام عزیزم. دارم برات نامه می نویسم. آخرین نامه ی زندگیمو. آخه اینجا آخر خط زندگیمه. کاش منو تو لباس عروسی می دیدی. مگه نه اینکه همیشه آرزوت همین بود؟! علی جان دارم میرم. دارم میرم که بدونی تا آخرش رو حرفام ایستادم. می بینی علی بازم تونستم باهات حرف بزنم. یادمه روزی که بابام خوابوند زیر گوشت که دیگه حق نداری اسمشو بیاری. یادته اون روز چقدر گریه کردم، تو اشکامو پاک کردی و گفتی گریه می کنی چشمات قشنگتر می شه! می گفتی که من بخندم. علی حالا بیا ببین چشمام به اندازه کافی قشنگ شده یا بازم گریه کنم. هنوز یادمه روزی که بابات فرستادت شهر غریب که چشمات تو چشمای من نیافته ولی نمی دونست عشق تو ، تو قلب منه نه تو چشمام. روزی که بابام ما را از شهر و دیار آواره کرد چون من دل به عشقی داده بودم که دستاش خالی بود که واسه آینده ام پول نداشت ولی نمی دونست آرزوهای من تو نگاه تو بود نه تو دستات. دارم به قولم عمل می کنم. هنوزم رو حرفم هستم یا تو یا مرگ. پامو از این اتاق بزارم بیرون دیگه مال تو نیستم دیگه تو را ندارم. نمی تونم ببینم بجای دستای گرم تو ، دستای یخ زده ی غریبه ایی تو دستام باشه. همین جا تمومش می کنم. واسه مردن دیگه از بابام اجازه نمی خوام. وای علی کاش بودی می دیدی رنگ قرمز خون با رنگ سفید لباس عروس چقدر بهم میان! عزیزم دیگه نای نوشتن ندارم. دلم برات خیلی تنگ شده. می خوام ببینمت. دستم می لرزه. طرح چشمات پیشه رومه. دستمو بگیر. منم باهات میام ….
دیدی بهت گفتم باز هم با هم حرف می زنیم. ولی کاش منم حرفای تو را می شنیدم. دارم میرم چون قسم خوردم ، تو هم خوردی، یادته؟! گفتم یا تو یا مرگ، تو هم گفتی ، یادته؟! علی تو اینجا نیستی، من تو لباس عروسم ولی تو کجایی؟! داماد قلبم تویی، چرا کنارم نمیای؟! کاش بودی می دیدی مریمت چطوری داره لباس عروسیشو با خون رگش رنگ می کنه. کاش بودی و می دیدی مریمت تا آخرش رو حرفاش موند. علی مریمت داره میره که بهت ثابت کنه دوستت داشت. حالا که چشمام دارند سیاهی میرند، حالا که همه بدنم داره می لرزه ، همه زندگیم مثل یه سریال از جلوی چشمام میگذره. روزی که نگاهم تو نگاهت گره خورد، یادته؟! روزی که دلامون لرزید، یادته؟! روزای خوب عاشقیمون، یادته؟! نقشه های آیندمون، یادته؟! علی من یادمه، یادمه چطور بزرگترهامون، همونهایی که همه زندگیشون بودیم پا روی قلب هردومون گذاشتند. یادمه روزی که بابات از خونه پرتت کرد بیرون که اگه دوستش داری تنها برو سراغش.
پدر مریم نامه تو دستشه ، کمرش شکست ، بالای سر جنازه ی دختر قشنگش ایستاده و گریه می کنه. سرشو بر گردوند که به جمعیت بهت زده و داغدار پشت سرش بگه چه خاکی تو سرش شده که توی چهار چوب در یه قامت آشنا می بینه. آره پدر علی بود، اونم یه نامه تو دستشه، چشماش قرمزه، صورتش با اشک یکی شده بود. نگاه دو تا پدر تو هم گره خورد نگاهی که خیلی حرفها توش بود. هر دو سکوت کردند و بهم نگاه کردند سکوتی که فریاد دردهاشون بود. پدر علی هم اومده بود نامه ی پسرشو برسونه بدست مریم اومده بود که بگه پسرش به قولش عمل کرده ولی دیر رسیده بود. حالا همه چیز تمام شده بود و کتاب عشق علی و مریم بسته شده. حالا دیگه دو تا قلب نادم و پشیمون دو پدر مونده و اشکای سرد دو مادر و یه دل داغ دیده از یه داماد نگون بخت! مابقی هر چی مونده گذر زمانه و آینده و باز هم اشتباهاتی که فرصتی واسه جبران پیدا نمی کنند
www.aryamahdi_net.loxblog.com